بزرگترین معمای هوانوردی جهان؛ چه بر سر پرواز ام اچ ۳۷۰ آمد؟
تاریخ انتشار: ۱۹ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۹۱۴۶۸۶
زیسان: در دهه گذشته، چند کلمه است که برای لی اریو کابوس بوده است – قطع ارتباط. وقتی که پرواز ام اچ ۳۷۰ و پسر لی اریو، یانلین که سوار آن پرواز بود، ناپدید شد، خطوط هوایی مالزی به او گفتند که ارتباط قطع شده است.
آقای لی میگوید: «سالهاست که میپرسم منظور شما از عبارت 'قطع ارتباط' چیست؟ به نظر من اگر ارتباط با کسی قطع شود، باید بتوانید دوباره با او ارتباط برقرار کنید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او و همسرش لیو شوانگفنگ - کشاورزان روستایی در جنوب پکن - تلاش کردهاند تا از چیزی سر در بیاورند که به بزرگترین معمای تاریخ هوانوردی تبدیل شده است.
در ۸ مارس ۲۰۱۴، کمتر از یک ساعت پس از آغاز پرواز معمولی شبانه از کوالالامپور به پکن، خلبان به کنترل ترافیک هوایی مالزی شب به خیر گفت. هواپیمای بوئینگ ۷۷۷ حامل ۲۲۷ مسافر و ۱۲ خدمه در آستانه ورود به حریم هوایی ویتنام بود.
هواپیما سپس ناگهان تغییر جهت داد و تمام ارتباطات الکترونیکی قطع شد. هواپیما به عقب برگشت، ابتدا بر فراز مالزی، و سپس به سمت دوردستترین نقطه جنوبی اقیانوس هند رفت تا زمانی که گمان میرود سوخت آن تمام شده است.
بزرگترین و پرهزینهترین عملیات جستوجوی تاریخ که چهار سال به طول انجامید برای پیدا کردن هواپیما انجام شد، اما هیچ اثری از هواپیمای ناپدید شده پیدا نشد. هزاران اقیانوس شناس، مهندس هوانوردی و کارآگاهان آماتور دادههای تکه تکه و پراکنده پرواز را بررسی کرده و سعی کردهاند محاسبه کنند که این پرواز کجا سفر خود را به پایان رسانده است.
برای خانوادههای سرنشینان این هواپیما، ۱۰ سال گذشته سالهای غم و اندوه گریزناپذیری بوده است، و پویشی به راه انداختهاند تا جستجو ادامه پیدا کند، و بفهمند دقیقاً چه بر سر اماچ۳۷۰ آمده است و چرا.
آقای لی برای حمایت از آن پویش، سراسر دنیا را در نوردیده است. او میگوید که پسانداز خود را در سفر به اروپا و آسیا و سواحل ماداگاسکار، که در آنجا قطعاتی از لاشه هواپیمای گم شده پیدا شده است، خرج کرده است.
او میگوید که میخواست شنهای جایی را حس کند که جسد پسرش ممکن است آنجا به ساحل آمده باشد. میگوید در اقیانوس هند فریاد میزده و به یانلین میگفته که آمده تا او را به خانه ببرد.
او میگوید: «برای یافتن پسرم تا آخر دنیا سفر خواهم کرد.»
این زوج که اکنون در اواخر دهه ۶۰ زندگی خود هستند، در بخش روستایی استان هِهبِی چین زندگی میکنند. بیشتر درآمد آنها صرف هزینه تحصیل فرزندانشان میشد و هرگز پولی برای سفر نداشتند.
یانلین اولین کسی بود که در روستای آنها به دانشگاه رفت و اولین کسی بود که در خارج از کشور شغل پیدا کرد و در مالزی برای یک شرکت مخابراتی کار میکرد.
او برای یک قرار درخواست ویزا به چین برمیگشت که پرواز ناپدید شد. آقای لی میگوید: «قبل از وقوع این حادثه، ما هرگز به شهر مجاور هندان نرفته بودیم».
آقا و خانم لی که اکنون مسافرانی با تجربه هستند، به مالزی بازگشتهاند تا با خانوادههای دیگر مراسم یادبود دهمین سالگرد این اتفاق را برگزار کنند.
یانلین یکی از ۱۵۳ مسافر چینی این پرواز بود. والدین او در میان حدود ۴۰ خانواده چینی هستند که دریافت غرامت از سوی دولت مالزی را رد کردهاند و چندین پرونده حقوقی را در چین علیه شرکت هواپیمایی، سازنده هواپیما و سایر طرفها تشکیل دادهاند.
در طول ۱۰ سال، زندگی افرادی که تحت تأثیر این اتفاق قرار گرفتهاند، ادامه یافته است، اما آنها نیز احساس میکنند که به هواپیمای گمشده قفل و زنجیر شدهاند.
پیامی از سوی شوهر گریس نیتان به مادرشوهرش که در اماچ۳۷۰ ناپدید شد
گریس نیتان در حال انجام امتحانات نهایی حقوق در بریتانیا بود که ام اچ ۳۷۰ ناپدید شد. مادرش آن، در پرواز بود. اکنون او یک وکیل دادگستری است که در مالزی دفتر کار خود را دارد و مادر دو فرزند خردسال است.
در مراسم یادبود سالگرد در کوالالامپور، او تعریف میکند که با عکس مادرش به محل برگزاری جشن ازدواج خود رفت، و دو بارداری سخت را در شرایطی پشت سر گذاشت و دستش از مشورت مادرش کوتاه بوده است.
چند قطعه درهمشکسته از هواپیما برای بازدید وجود داشت که تنها شواهد فیزیکی پیدا شده از هواپیما هستند. بخشهایی از بال به نمایش گذاشته شده بود که در اثر غوطهور بودن طولانی مدت در دریا پوسیده شده بود و ساختار داخلی لانه زنبوری شان که به طرز عجیبی شل و ول به نظر میرسید، از بیرون دیده میشد.
در میان جمعیت، بلین گیبسون بود که بیش از هرکس دیگری قطعاتی از ام اچ ۳۷۰ را پیدا کرده است.
آقای گیبسون را که یکی از بیشمار شخصیتهایی است که پایش به داستان پرماجرای ام اچ ۳۷۰ کشیده شده، میتوان ماجراجویی آماتور توصیف کرد. او به سبک ایندیانا جونز لباس میپوشد و درآمد حاصل از فروش خانه اجدادیاش در کالیفرنیا را برای تأمین هزینههای عشقاش به سفر، با هدف شخصی بازدید از همه کشورهای جهان خرج کرده است.
«در مراسم سالگرد یک سالگی گم شدن هواپیما که شرکت کردم، فهمیدم هیچ جستجوی سازمانیافتهای در خطوط ساحلی برای یافتن قطعههای شناور وجود ندارد. هیچ کاری نکرده بودند، به همین سادگی. آن زمان میلیونها دلار برای جستجو در زیر آب خرج میکردند؛ و من فکر میکردم که خوب، احتمالا اولین قطعه از این هواپیما را کسی که در ساحل راه میرود پیدا میکند؛ و از آنجایی که هیچکس این کار را نمیکرد، فکر کردم که خودم میتوانم انجامش دهم.»
او میگوید یک سال سواحل میانمار تا مالدیو را جستوجو میکرده است، تا توانسته اولین قطعهاش را، از پایدارکننده پشتی هواپیما، روی نواری شنی در موزامبیک بیابد.
در آن زمان قطعه بزرگ دیگری از بال، معروف به فلاپرون، قبلاً در جزیره ریونیون پیدا شده بود که به خانوادهها اطمینان میداد که ام اچ ۳۷۰ واقعاً در اقیانوس هند سقوط کرده است.
قطعات پیدا شده همگی ۱۶ ماه یا بیشتر پس از ناپدید شدن ام اچ ۳۷۰ در سواحل مختلف شرق آفریقا کشف شدند.
تجزیه و تحلیل جریانهای آب غالب جنوب اقیانوس هند نشان میداد که آنها احتمالاً از جایی آمدهاند که گمان میرود ام اچ ۳۷۰ در دریا سقوط کرده است.
اسلم خان، بازپرس ارشد سابق مالزی توضیح داد که چگونه آنها را شناسایی کردند. شماره سریال در برخی از قطعات با سوابقی مطابقت داشت که تولید کننده نگه میداشت، تا تأیید شود که بدون شک آنها متعلق به بوئینگ خطوط هوایی مالزی هستند.
فونتهای متمایز به کار رفته در علامتهای استنسیل روی قطعات دیگر نشان میداد که تقریباً با اطمینان میتوان گفت که آنها هم متعلق به این هواپیما هستند. هیچ هواپیمای بوئینگ ۷۷۷ دیگری تاکنون در اقیانوس هند سقوط نکرده است.
تا زمانی که فلاپرون پیدا شد، تنها شواهدی که نشان میداد هواپیما دور زده و در مسیر برعکس رفته است، دادههای رادار نظامی در مالزی و تایلند بود که هواپیما را در حال پرواز به سمت غرب بر فراز شبه جزیره مالایا مشاهده کرده بودند.
سپس یک شرکت انگلیسی به نام اینمارست یک سری از شش پینگ یا «دست دادن» را که در هر ساعت بین یکی از ماهوارههایش و ام اچ ۳۷۰ انجام شده بود، شناسایی کرد. تمام ارتباطات دیگر هواپیما قطع شده بود.
از این دادههای پراکنده و کمیاب برای ردیابی و پیدا کردن فاصله بین هواپیما و ماهواره در هر ساعت به همراه سلسلهای از کمانهای دایروی استفاده کردند که موقعیت تخمینی محل سقوط را مشخص میکند. اما باز هم این منطقه بسیار عظیمی در یک دریای متلاطم و بسیار عمیق بود.
جست و جو، با مشارکت ۶۰ کشتی و ۵۰ هواپیما از ۲۶ کشور، از مارس ۲۰۱۴ تا ژانویه ۲۰۱۷ به طول انجامید. در اوایل سال ۲۰۱۸ جستجو به مدت پنج ماه توسط یک شرکت خصوصی مستقر در ایالات متحده به نام «اوشن اینفینتی» با استفاده از شهپادهای زیر آب برای بررسی بستر دریا از سر گرفته شد.
فقدان اطلاعات دقیق، به تئوریهای بسیاری در مورد آنچه در هواپیمای ام اچ ۳۷۰ اتفاق افتاده است دامن زده است، از ربوده شدن و بردن آن به روسیه، یا شاید به پایگاه هوایی ایالات متحده در جزیره دیگو گارسیا، تا سرنگون کردن آن.
فلورانس دو چانگی، روزنامهنگار فرانسوی با نگاهی به قطعات ام اچ ۳۷۰ که به نمایش گذاشته شده بود، زمزمه کرد: «خجالتآور است».
خانم چانگی کتابی با تحقیقات دقیق نوشته است، که یکی از بیش از ۱۰۰ کتاب منتشر شده درباره ام اچ ۳۷۰ است.
او میگوید که کل فرضیه چرخش هواپیما و رفتن به جنوب جعلی بوده است. او معتقد است که قطعاتی که پیدا شده متعلق به ام اچ ۳۷۰ نیست. او در مورد محموله داخل هواپیما سوالاتی را مطرح میکند و در کتابش میگوید که این هواپیما احتمالاً به دلیل این محموله توسط هواپیماهای آمریکایی بر فراز دریای چین جنوبی سرنگون شده است.
اما، اگر دادههای رادار و ماهوارهای ارائه شده توسط مالزی و اینمارست سرسری پذیرفته شوند - و اکثر کارشناسان آنها را میپذیرند - و این که این هواپیمای مسافربری همچنان به جنوب پرواز کرده است، تنها یک توضیح قابل قبول وجود دارد؛ و آن این است که یک نفر هواپیما را عمدا به آن سمت هدایت کرده است.
در مستند جدید بیبیسی، «چرا هواپیماها ناپدید میشوند»، دو کارشناس هوافضای فرانسوی، که یکی از آنها خلبانی با تجربه است، از شبیهساز پرواز برای بازسازی چرخش شدید بوئینگ ۷۷۷ بر فراز دریای چین جنوبی، درست پس از آخرین تماس با کنترل ترافیک هوایی مالزی استفاده کردهاند. آنها به این نتیجه رسیدهاند که این کار فقط میتواند به صورت دستی توسط یک خلبان ماهر و با تجربه انجام شود.
این واقعیت که این کار درست زمانی انجام شده است که ام اچ ۳۷۰ از حریم هوایی مالزی به حریم هوایی ویتنام میرفت، به آنها نشان میدهد که خلبان تلاش میکرده است این حرکت و تغییر مسیر را پنهان کند؛ و اینکه میدانسته است مدتی طول میکشد تا کنترل ترافیک هوایی ویتنام گزارش دهد که هنوز هواپیما با آنها تماس نگرفته است.
تئوریهای دیگری نیز وجود دارد - اینکه همه سرنشینان هواپیما به دلیل هیپوکسی، کمبود اکسیژن، پس از کاهش فشاری که شناسایی نشده بود بیهوش شدهاند، یا اینکه یک آتش سوزی یا انفجار فاجعه بار ناگهان ارتباطات را قطع کرده و خلبانان را مجبور به بازگشت کرده است. اما این حرکتهای دشوار و به دنبال آن پرواز مداوم و یکنواخت به سمت جنوب به مدت هفت ساعت، این تئوریها را بسیار نامحتمل میکند.
با این حال، پذیرفتن این نظر که یکی از خلبانان به عمد هواپیما و همه مسافرانش را به سمت مرگی در آب برده است نیز سخت است. هیچ یک از خلبانان هیچ سابقهای نداشتند که بتواند چنین اقدامی را توضیح دهد.
تمام این گمانهزنیهای پرشور بر خانوادهها اثرات منفی گذاشتهاند.
جاکیتا گونزالس، همسر پاتریک گومز، سرپرست پرواز ام اچ ۳۷۰، میگوید: «برای دشمنان خونیام هم این را نمیخواهم.»
«ما گرفتار بد کابوسی بودهایم. اول بار که جستوجو را شروع کردیم میگفتند که چیزی دیدهاند و بعد امیدوار میشدیم؛ و باز بعد از آن میگفتند نه این آن پرواز ام چ ۳۷۰ نیست؛ و باز دوباره با واقعیت مواجه میشدیم. هر بار مثل این بود که کسی روس قفسه سینه ما ایستاده و نفسمان را بریده است.»
از همان ابتدا دولت مالزی مورد انتقاد خانوادهها قرار گرفت. ابتدا به دلیل مدیریت آشفته اولین واکنش به گم شدن هواپیما، با اشتباهاتی مانند عدم اقدام سریع در ردیابی رادار نظامی ام اچ ۳۷۰. و بعداً، به دلیل عدم تمایل آشکار دولت به صدور مجوز جستجوهای بیشتر، پس از پایان آخرین عملیات اوشن اینفینیتی در اواسط سال ۲۰۱۸.
این شرکت پیشنهاد داده است که جستجو را بدون هیچ کارمزدی از سر بگیرد، اما نیاز به تأیید دولت دارد.
برخی از مقامات مالزی به طور خصوصی اذعان میکنند که دولت میتوانست کارهای بیشتری انجام دهد. شاید بتوان بخشی از این کمکاری را با گذراندن دورهای از آشفتگی سیاسی خارقالعاده در کشور در سالهای اخیر توضیح داد. همچنین یک همهگیری اتفاق افتاد، حاشیه فرعی بزرگی که باعث شد خانوادهها نتوانند مراسم یادبود سالانه خود را برگزار کنند.
وزیر حمل و نقل فعلی، آنتونی لوک، با شرکت در مراسم دهمین سالگرد در کوالالامپور، به دنبال حل این مشکل بود و به خانوادهها قول داد که برای یافتن هواپیمای مفقود شده هر کاری که ممکن است انجام دهد. او اعلام کرد که اکنون در حال گفتگو با اوشن اینفینیتی در مورد امکان از سرگیری جستجو در اواخر سال جاری است.
اوشن اینفینیتی در سال ۲۰۱۸ منطقهای به وسعت ۱۱۲ هزار کیلومتر را بررسی کرد. اگرچه این جستجو، نواحی بسیار چالش برانگیزی مانند درههای عمیق زیر آب را در بر میگرفت و ممکن است متوجه هواپیما نشده باشد.
ریچارد گادفری متخصص بریتانیایی بازنشسته فناوری اطلاعات هوافضا، شخص دیگری است که در گرداب ام اچ ۳۷۰ غوطهور شده است. او میگوید منطقه جستجوی بسیار کوچکتری را با استفاده از تجزیه و تحلیل نوآورانه ارسالهای آزمایشی رادیویی موج کوتاه که به طور معمول توسط علاقهمندان رادیوهای آماتور انجام میشود، مشخص کرده است. این کار باید امکان جستجوی متمرکزتر توسط پهپادها را با چندین گذر از یک منطقه فراهم کند.
«آنها سالانه ۱.۷ میلیارد سابقه را در پایگاه داده خود ثبت میکنند. تور ماهیگیر بزرگی را در سراسر جهان تصور کنید که پر از سیگنالهای رادیویی است. هر بار که یک هواپیما از این تور میگذرد، سوراخی در تور ایجاد میکند. این به من میگوید که هواپیما در یک زمان خاص کجا بوده است. در طول شش ساعت پرواز ام اچ ۳۷۰ به سمت جنوب اقیانوس هند، من توانستم ۳۱۳ ناهنجاری را در سیگنالهای رادیویی در ۹۵ نقطه مختلف در زمان پیدا کنم. این به شما یک مسیر پروازی بسیار دقیقتر و تعیین مکان دقیقتر سقوط را میدهد.»
روش ریچارد در حال حاضر توسط دانشگاه لیورپول در حال آزمایش است، که انتظار میرود تا اواخر امسال مشخص کند که چقدر معتبر است.
ده سال بعد، لی اریو و همسرش لیو شوانگ فنگ هنوز منتظرند تا بفهمند چه بر سر پسرشان آمده است
خانوادهها میگویند که با وعدههای اخیر وزیر حمل و نقل - تغییر لحن دولت مالزی که بسیار لازم بود- دلگرم شدهاند. اما باز هم محتاط هستند. پیش از این چند بار به آنها امید واهی داده شده است.
خانم گونزالس میگوید: «من فقط میخواهم هواپیما پیدا شود. حداقل آن وقت میتوانم بگذارم شوهرم آرام بگیرد. فعلاً کاری برای او انجام ندادهام، میدانید، مراسم یادبودی برایش برگزار نکردهام. نمیتوانم، زیرا ما هیچ چیز قابل لمسی از او نداریم.»
در مراسم بزرگداشت تابلوی بزرگی نصب شده بود که مردم میتوانستند روی آن پیامهایی از امید، همدردی یا اندوه بنویسند.
لی زانو زد تا با حروف چینی درشت پیامی برای یانلین بنویسد و سپس با چشمانی اشکبار نشست و به آن نگاه کرد.
او نوشته بود: «پسرم، ۱۰ سال گذشت. مادر و پدرت اینجا هستند تا تو را به خانه برگردانند. ۳ مارس ۲۰۲۴.»
منبع: بی بی سی
tags # هواپیما سایر اخبار «لایگر» و تایگون؛ تصاویری عجیب از دو حیوان حاصل جفتگیری شیر و ببر بیماری کشف شده در دم یک دایناسور هنوز مردم را مبتلا میکند! رازی که دو عکاس فاش کردند؛ نهنگهای نر با هم رابطه جنسی برقرار میکنند! نتایج عجیب یک تحقیق؛ انسانهای اولیه چقدر عمر میکردند؟منبع: زیسان
کلیدواژه: هواپیما پرواز ام اچ ۳۷۰ اقیانوس هند ام اچ ۳۷۰ هوایی مالزی خانواده ها او می گوید ناپدید شد پیدا شده پیدا شد بر فراز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت zisaan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «زیسان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۹۱۴۶۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معمای علیت معکوس/ اگر آینده بر گذشته تاثیر گذارد!
خبرگزاری علموفناوری آنا- هدا عربشاهی: مفهوم «واقعگرایی موضعی» (local realism) یکی از مباحثی است که بسیاری از فیزیکدانان را جذب میکند. واقعگرایی موضعی یا واقعگرایی محلی از ترکیب دو مفهوم «موضعیت» (locality) و «واقعگرایی» (realism) زاده میشود. موضعیت، عقیدهای است که بیان میکند اشیای دور برای تعاملکردن به واسطه فیزیکی نیاز دارند و «واقعگرایی» معتقد است که حالتی عینی از واقعیت وجود دارد. اینمیان، تعداد روبهرشدی از متخصصان رویکرد جایگزینی را پیشنهاد میکنند که «علیت معکوس» (Retrocausality) نام دارد و این فرضیه را مطرح میکند که کنشهای کنونی میتوانند بر رویدادهای گذشته تاثیر بگذارند، بهاینترتیب هم اصل موضعیت و هم واقعگرایی را حفظ میکنند. این مفهوم رویکرد جدیدی برای درک علیت و همبستگیها در مکانیک کوانتومی ارائه میکند و علیرغم برخی انتقادها و سردرگمیها، بهعنوان توضیح معتبری که بهطور بالقوه از اصول بنیادی نسبیت خاص محافظت میکند، شناخته میشود.
تاثیر آینده بر گذشته!
اصل موضعیت و کنش از راه دور- غیرموضعی یا غیرمحلی- بهعنوان اساس تمام مفاهیم فیزیک شناخته میشوند. اصل موضعیت که در فیزیک کلاسیک تکامل یافته است تاکید میکند که یک شیء مستقیما فقط تحت تاثیر محیط پیرامونش قرار میگیرد. اما بهنظر میرسد که اثرات کوانتومی این اصل را نقض میکنند یعنی به روشی که در فیزیک کلاسیک یا تجربه روزمره، مشابهش وجود ندارد میتوانند ماهیتی غیرموضعی داشته باشند. از این نقض، پدیده دیگری باعنوان کنش شبحوار از راه دور زاده میشود که تاکید میکند یک شیء را میتوان بدون تعامل فیزیکی، تغییر، حرکت یا تحت تاثیر قرار داد. پس، کنش از راه دور، تعامل غیرموضعی اشیای از هم جداشده در فضا را نشان میدهد. ریشههای درهمتنیدگی کوانتومی و علیت معکوس در جایی از این پدیده پنهان شدهاند. مسئله علیت کاملا مشخص است و بیان میکند که هر معلولی ناشیاز علتی است. حال میخواهیم ببینیم اگر محدودیتهایی را که علیت بر ما تحمیل میکند بشکنیم و روند علیت را معکوس فرض کنیم چه اتفاقی رخ میدهد؟ و اگر بهجایاینکه کنش تعیینکننده واکنش باشد واکنش بتواند کنش را تعیین کند نتیجه چه خواهد بود؟ بهدیگرسخن، اگر جای علت و معلول و کنش و واکنش عوض شود و اگر بهجای اینکه گذشته بر حال و آینده اثر بگذارد، آینده بر گذشته تاثیر بگذارد چه میشود؟ در نگاه اول و دستکم براساس فیزیک کلاسیک چنین اتفاقی غیرواقعگرا و غیرممکن بهنظر میرسد. اما براساس اصل علیت معکوس همهچیز ممکن است. اما برای درک این مفهوم نخست باید معنی علیت را درک کرد: علیت تاثیری است که ازطریقش یک رویداد، فرآیند، حالت یا شیء به تولید رویداد، فرآیند، حالت یا شیء دیگری کمک میکند و بهعبارتی، علت مسئول معلول است.
پیکان زمان
زمان پدیدهای است که بیان میکند اثر یک رویداد را فقط بعد از وقوع آن رویداد میتوان احساس کرد، یعنی علت مقدم بر معلول آن است. پس میتوان گفت که پیکان زمان اولین چیزی است که برای دستیابی به علیت معکوس نیاز داریم و درواقع، برای درک بهتر علیت و علیت معکوس باید بدانیم که زمان چگونه پیش میرود. درکل، سهنوع پیکان زمان وجود دارد که عبارتاند از: ۱- پیکان ترمودینامیکی زمان که جهت زمانی را نشان میدهد که در آن آنتروپی افزایش مییابد. آنتروپی را میتوان معادل بینظمی دانست. این افزایش آنتروپی (بینظمی) برابر است با افزایش اتلاف انرژی و سازگار با فرایند برگشتناپذیر و اصل نابرابری گذشته و آینده. ۲- پیکان روانشناختی زمان که جهتی است که در آن احساس میکنیم زمان میگذرد و درواقع، جهتی است که در آن گذشته را به یاد میآوریم اما درکی از آینده نداریم. ۳- پیکان کیهانشناختی زمان که جهت زمانی را نشان میدهد که عالم در آن در حال انبساط پایدار است.
براساس هر سه نوع پیکان زمان، علت همیشه مقدم بر معلول است و این گذشته است که بر آینده اثر میگذارد.
اما علیت معکوس (اگر وجود داشته باشد) بهدلیل ماهیتش متفاوت است و همهچیز را وارونه میکند. بهعبارت دیگر، تصمیمی که در زمان حال گرفته میشود میتواند بر چیزی در گذشته تاثیر بگذارد. بیایید این مفهوم را با استفاده از شعری که در سال ۱۹۲۳ در وصف نسبیت گفته شده توضیح دهیم. شعر میگوید:
زن جوانی برایت نام بود که سرعتش خیلی بیشتر از نور بود
روزی بهروشی نسبیتی راه افتاد و یک شب قبلش بازگشت
این شعر که نقض هر قانون موجود در فیزیک کلاسیک است دقیقا مفهوم همان کاری است که علیت معکوس میکند.
اما همانطورکه گفته شد براساس قانون دوم ترمودینامیک، انرژی و گرما بهطور برگشتناپذیری به سمت یکنواختی متمایل میشوند. بهعبارتی دیگر، هیچ فرایند ترمودینامیکی وجود ندارد که با گذر زمان با افزایش آنتروپی (بینظمی) همراه نباشد. به بیانی ساده، هر جا مقدار آنتروپی افزایش داشته باشد، نشان میدهد که زمان به سمت آینده میل کرده است. اما علّیت معکوس، یا علیت بازگشتی، مفهومی از علت و معلول است که در آن معلول از نظر زمان مقدم بر علت خودش است و رویداد متاخر بر رویداد قبلاز خودش تاثیر میگذارد و به نوبه خود قانون دوم ترمودینامیک را میشکند. اما علیت معکوس اولین چیزی نیست که قوانین فیزیک کلاسیک را نقض میکند، بهطوریکه موارد دیگری چون نسبیت و مکانیک کوانتومی هم برای به چالش کشیدن نظریات کلاسیک معروفاند.
علیت معکوس، مفهومی پیشرفته است که همزمان با درک آن، مفاهیم دیگری چون کنش شبحوار از راه دور و درهم تنیدگی کوانتومی به همان اندازه اهمیت پیدا میکنند. کنش شبح وار را نخستینبار آلبرت اینشتین ارائه کرد و درهم تنیدگی کوانتومی پدیدهای فیزیکی است که زمانی رخ میدهد که گروهی از ذرات ساخته میشوند، برهمکنش میکنند یا مجاورت فضایی را با یکدیگر اشتراک میگذارند، به گونهای که حالت کوانتومی هر ذره در گروه را نمیتوان مستقل از وضعیت ذرات دیگر توصیف کرد، حتی زمانی که ذرات در فاصله بسیار دور، حتی میلیاردها سال نوری، از هم جدا میشوند. برایمثال، اگر دو الکترون در حالت همدوس باشند، حتی وقتی میلیاردها سال نوری از هم فاصله دارند، میتوانند همگام باقی بمانند، زیرا بینشان هنوز یک موج نامرئی شرودینگر وجود دارد که هر دو را به هم متصل میکند. پس، تغییر روی یک الکترون بهطور همزمان بر الکترون دیگر تاثیر میگذارد و بهاینترتیب، اطلاعات منتقل میشود.
طبق نظریه کوانتومی، قبل از مشاهده، یک الکترون نه به بالا و نه پایین میچرخد بلکه در هر دو حالت چرخش بالا و پایین وجود دارد. اما بهمحضاینکه مشاهده میشود، تابع موج فرو میریزد و ذره وارد حالت قطعی میشود.
استفان هاوکینگ، فیزیکدان انگلیسی میگوید: «مشاهدات، حالتهای نهایی سناریوهای مختلفی از عالم را تعیین میکنند. از درون عالم، نگاه از بالا همان علیت عادی است. درحالیکه علیت معکوس، مثل چشمانداز از نگاه فرشتهای است که از بیرون عالم مینگرد.»
بعضی دانشمندان بر این باورند که در مفهوم علیت معکوس مشکلی وجود دارد، زیرا انتخاب اینکه کدام رویداد علت است و کدام معلول مطلق نیست، بلکه به ناظر مربوط است. در مفهوم فلسفی، جمله معروف اول مرغ بود یا تخممرغ، نمونهای از این وضعیت است. جان جی. کرامر، فیزیکدان هستهای آمریکایی، بیشتر عمر خودش را صرف حل معمای علیت معکوس کرده است و تاکنون روشهای پیشنهادی مختلفی را برای ارتباط کوانتومی غیرمحلی (غیرموضعی) یا علیتی معکوس بررسی کرده و همه آنها را ناقص یافته است.
علیت معکوس کوانتومی
تهدید کوانتومی به مسئله موضعیت (اینکه اجسام دور برای تعامل به واسطه فیزیکی نیاز دارند) از استدلالی نشأت میگیرد که جان بل، فیزیکدان اهل ایرلند شمالی در دهه ۱۹۶۰ بیان کرد. بل آزمایشهایی را در نظر گرفت که در آن دو فیزیکدان فرضی به نامهای آلیس و باب، هریک ذرات را از یک چشمه مشترک دریافت میکنند. سپس، هریک از آنها تنظیمات متفاوتی را برای اندازهگیری را انتخاب میکنند و بهاینترتیب، برای هر تنظیم اندازهگیری، نتیجهای را ثبت میکنند. آنها این اندازهگیریها را بارها تکرار میکنند و درنهایت به فهرستی از نتایج دست مییابند.
بل متوجه شد که مکانیک کوانتومی پیشبینی میکند که همبستگیهای عجیبی در این دادهها وجود دارد. بهنظر میرسید که این همبستگیها به این نکته اشاره میکردند که انتخاب آلیس برای محیط اندازهگیری تاثیر جزئی غیرموضعی بر نتیجه باب دارد و برعکس. حتی اگر آلیس و باب سالهای نوری از هم فاصله داشتند بازهم این تاثیر وجود داشت و باعث میشد نتایج باهم همخوانی داشته باشند. اما در ذهن اینشتین، این تاثیر رخ نمیدهد و نتایج اندازهگیری باب و آلیس اغلب باهم اختلاف دارند. این توافق یا عدم توافق، که همبستگی نامیده میشود، علامتی است که به یک آزمایش اجازه میدهد درباره واقعگرایی موضعی تصمیم بگیرد و از اینرو، گفته میشود که استدلال بل برای نظریه نسبیت خاص آلبرت اینشتین که بخش اساسی فیزیک امروزی است بهمثابه تهدید است.
چالش آزمایشهای بل
سال ۲۰۲۲ جایزه نوبل فیزیک برای انجام آزمایشها با فوتونهای درهمتنیده، اثبات نقض نامساویهای بل (آزمایشهای بل) و علم اطلاعات کوانتومی پیشگامانه به آلن اسپکت، جان اف کلازر و آنتون زیلینگر اعطا شد. آلن اسپکت، فیزیکدان فرانسوی، در آزمایشی توانست تنظیمات اندازهگیری را پس از خروج یک جفت درهمتنیده از منبع خودش تغییر دهد بهاینترتیب، تنظیماتی که هنگام انتشار وجود داشت برخلاف آزمایشهای بل نمیتوانست روی نتیجه تاثیر بگذارد. جان کلازر، فیزیکدان آمریکایی هم دستگاهی ساخته است که میتواند دو فوتون درهمتنیده را همزمان ساطع کند و هریک را سمت فیلتری که قطبش آنها را آزمایش میکند، روانه کند. نتیجه این آزمایش هم نقض آشکار آزمایشهای بِل و همسو با پیشبینیهای مکانیک کوانتومی است.
همانطورکه گفته شد بل معتقد بود انتخاب آلیس برای محیط اندازهگیری تاثیر جزئی غیرموضعی بر نتیجه باب دارد که براساس یافتههای دانشمندان برنده نوبل فیزیک ۲۰۲۲ این عقیده نقض میشود. این درحالی است که مدلهای علیتی معکوس پیشنهاد میکنند که انتخابهای اندازهگیری آلیس و باب از همان چشمه اولیه یعنی خاستگاهی در گذشته، بر خواص ذرات تاثیر میگذارند. بهاینترتیب، میتوان این همبستگیهای عجیب را بدون شکستن نسبیت خاص اینشتین، توجیه کرد.
انتهای پیام/